محل تبلیغات شما

سردار شهید قربانعلی سرچاهی



در فاصله دوازدهم بهمن ماه ۱۳۵۷ تا ۲۲ بهمن همان سال، مجموعه رخداد و تحولاتی در ایران رخ داد که منجر به برچیده شدن نظام شاهنشاهی و روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی ایران شد؛ مجموعه تحولاتی که در این گزارش به صورت روز شمار و خلاصه مورد بازخوانی قرار می‌گیرد.
 
به گزارش تابناک»، از جمله رخداد‌های مهم دهه فجر ۱۳۵۷ می‌توان به بازگشت امام خمینی (ره) به ایران، استعفای شهردار تهران، انتخاب نخست وزیر موقت، خروج نیرو‌های آمریکایی از ایران و در نهایت پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد.

در ادامه به مهم ترین تحولات این دهه اشاره می شود.
 

دوازدهم بهمن

بازگشت  امام خمینی (ره) به میهن پس از سال‌ها تبعید

گروهی به نام سازمان کماندویی مبارزه در راه قانون اساسی» با دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس تماس گرفته و هشدار می‌دهد که اگر آیت‌الله خمینی قصد داشته‌باشد از پاریس به سمت تهران پرواز کند، هواپیمای حامل ایشان را منهدم خواهند کرد.
در پی این تهدید‌ها، امام خمینی (ره) به نزدیکان و همراهان خود فرمودند: من بیعت خود را از شما برمی‌دارم، ما به طرف کار بزرگی می‌رویم. شما هم جانتان را به خطر نندازید»
ایران در انتظار امام خمینی (ره) غرق سرور است. مردم تهران به شوق ورود امام، خیابان‌ها را آب و جارو می‌کنند، خط‌های سفید وسط خیابان تا کیلومتر‌ها تمیز شده و مردم مسیر حرکت امام را پر از گل کرده‌اند. ساعت نه و بیست و هفت دقیقه صبح، امام وارد خاک ایران شد.
 

سیزدهم بهمن ماه

دیدار گروه‌های مختلف مردم با امام خمینی (ره)؛ ادامه‌ی درگیری‌های شدید در شهر‌های کشور


شاپور بختیار در واکنش به استقبال عمومی مردم از ورود امام، پی‌درپی با انجام مصاحبه و صحبت در مورد برنامه‌های آتی خویش سعی در عادی جلوه‌دادن اوضاع دارد. مردم امام، چشم و گوش به مدرسه‌ی علوی دوخته‌اند. جمعیت مشتاق به دیدار، اما آنقدر زیاد هستند که کوچه‌های اطراف مدرسه‌ی علوی مملو از آدم شده است. مردم پارچه‌های دست‌نویسی روی دیوار‌ها نصب کرده‌اند که روی‌شان نوشته‌شده: زیارت قبول، با یک بار زیارت امام این توفیق را به دیگران هم بدهید»
 

چهاردهم بهمن ماه


استعفای شهردار تهران و انتصاب دوباره‌ی او از سوی امام به همان سمت

در تمام کشور مردم به اعتصاب عمومی دست زده‌اند. کارکنان ادارات و وزارتخانه‌های مختلف، وزیران و مدیران دولت را به محل کار خود راه نمی‌دهند. جواد شهرستانی، شهردار وقت تهران، به دیدار امام می‌رود و استعفانامه‌اش را به ایشان تسلیم می‌کند و البته دوباره از سوی امام شهردار می‌شود. بختیار از انتشار این خبر و احتمال این‌که سرمشق دیگر زیر دستانش قرار گیرد به شدت می‌ترسد و طی یک مصاحبه شروع به ناسزاگویی به جواد شهرستانی می‌کند و سایر کارمندان و مسئولان دولت خویش را تهدید می‌کند. با همه‌ی این‌ها شهردار تهران، تنها کسی نبود که به مدرسه‌ی علوی (محل ست امام) روی آورد.
 

پانزدهم بهمن ماه

اعتصاب کارکنان نخست‌وزیری؛ بازداشت بسیاری از وزراء و کارمندان عالی‌رتبه دولت به جرم فساد مالی و سوءاستفاده از بیت‌المال توسط دولت بختیار

بختیار تمام پایگاه‌هایش را از دست داده و همچنان با انجام مصاحبه‌های مختلف سعی در به رخ کشیدن قدرت خود دارد. محور‌های مورد تاکید و تهدید او در مصاحبه‌ها این‌ها هستند:
- به آیت‌الله خمینی اجازه تشکیل دولت موقت را نمی‌دهم.
- کسانی را که جنگ داخلی راه بیندازند اعدام می‌کنم.
- تمام نظرات امام خمینی را در لباس قانون تحقق می‌بخشم.
امام در پاسخ تهدید‌های دولت فرمودند: من باید نصیحت کنم که دولت غاصب کاری نکند که مجبور شویم مردم را به جهاد دعوت کنیم. ما از ارتش می‌خواهیم هر چه زودتر به ملت متصل شوند. آن‌ها فرزندان ما هستند. ما به آن‌ها محبت داریم.» امام همچنین در سخنرانی‌ها و دیدار‌هایشان با مردم اصول ت‌هایشان را این‌گونه بیان فرمودند: تمام اتباع خارجی در ایران به صورت آزاد زندگی خواهند کرد. ما برای اقلیت‌های مذهبی احترام قائل هستیم. نظر من راجع به رادیو و تلویزیون و مطبوعات این است که در خدمت ملت باشند. دولت‌ها حق هیچ نظارت ندارند.»
 

شانزدهم بهمن ماه

انتخاب مهندس مهدی بازرگان به نخست‌وزیری دولت موقت از سوی امام‌خمینی (ره)

ده‌ها خبرنگار داخلی و خارجی، گروه‌های مختلف مردم و جمعی از نزدیکان امام در سالن مدرسه‌ی علوی اجتماع کرده‌اند. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی حکم نخست‌وزیری مهندس مهدی بازرگان را قرائت می‌کند. در حالی که مردم هر لحظه به پیروزی نزدیکشان امیدوارتر می‌شوند، جمعی از تیمساران ارتش در حال فراهم کردن مقدمات اجرای طرحی با حمایت مستقیم آمریکا برای دستگیری امام و کشتن مردم هستند.
اعضای شورای انقلاب، آیت‌الله دکتر بهشتی، آیت‌الله مطهری و مهندس بازرگان با تماس‌های مداوم با فرماندهان ارتش سعی می‌کنند ارتش را بدون خونریزی، متحد ملت کنند. مردم با گل و اشک و شعار به استقبال ارتشیان می‌روند.
 

هفدهم بهمن ماه

تظاهرات گسترده به حمایت از بازرگان در سطح کشور؛ حذف سوگند وفاداری به شاه از مراسم قسم سربازی؛ خروج ژنرال هایزر از ایران

مردم در خیابان‌ها و در حمایت از دولت بازرگان تظاهرات می‌کنند. شعار‌ها علیه بختیار است، مردم بختیار را نمی‌خواهند. بختیار سعی دارد به مردم بفهماند در انجام وعده‌های خود کوشاست.
به همین منظور در جلسه‌ی مجلس حضور می‌یابد و نمایندگان در حضور بختیار طرح‌های انحلال ساواک و دستگیری نخست‌وزیران و وزیران دولت از سال ۱۳۴۱ تا آن سال که متهم به سوء استفاده از قدرت بودند را تصویب می‌کنند.
 

هجدهم بهمن ماه

تجمع طرفداران بختیار در ورزشگاه امجدیه (شهید شیرودی)؛ آغاز کار کانال تلویزیونی انقلاب»

امام خمینی (ره) فرمان داده‌اند نام اشخاصی که به نوعی به کشور و مردم خیانت کرده‌اند افشا شود. با تلاش مردم و متخصصین، فرستنده‌ای سیار در مدرسه‌ی علوی راه‌اندازی می‌شود. اینجا تهران، کانال انقلاب!
 

نوزدهم بهمن ماه

رژه‌ی عده‌ی زیادی از همافران و پرسنل نیروی هوایی در مقابل امام‌خمینی (ره)

بختیار دستور تیراندازی به سمت مردم را می‌دهد. در بعضی از نقاط کشور به سمت مردم تیراندازی می‌شود. عده‌ی زیادی از همافران و افراد نیروی هوایی، با لباس‌های نظامی و در میان شادی و حیرت مردم به اقامت‌گاه امام رفتند. امام خمینی در این دیدار، خطاب به همافران فرمودند:همان‌طور که گفتید تا حالا در اطاعت طاغوت بودید، حال به قرآن پیوستید. قرآن حافظ شماست. امیدوارم با کمک شما بتوانیم در اینجا حکومت اسلامی را برقرار کنیم.»
 

بیستم بهمن ماه

اعلام ت‌ها و وظایف دولت موقت توسط مهندس مهدی بازرگان؛ درگیری شدید میان همافران و دانشجویان نیروی هوایی با افراد گارد جاویدان

پس از خبر ساعت ۲۰، تصاویری از دوران اقامت امام خمینی در پاریس از شبکه سراسری تلویزیون پخش شد. هم‌زمان با پخش تصویر امام خمینی، همافران نیروی هوایی در پادگان، فریاد الله‌اکبر» سر دادند. شعار همافران در حمایت از امام خمینی باعث خشم افسران و کارکنان ضد اطلاعات نیروی هوایی شد. اخطار‌های تند آنان به همافران، به درگیری و تیراندازی و ورود گارد شاهنشاهی منجر شد. با بالا گرفتن درگیری، مردم برای کمک به همافران ارتش وارد پادگان شدند، اما لوله‌ی مسلسل گارد شاه به سمت مردم چرخید و آن‌ها را هدف گلوله قرار داد. درگیری تا صبح ادامه داشت.
 

بیست و یکم بهمن ماه

دست‌یابی مردم به اسلحه‌خانه نیروی هوایی و شدت یافتن درگیری مسلحانه مردم و نظامیان؛ انتشار متن فتوای امام مبنی بر باطل بودن قسم وفاداری ارتشیان به شاه؛ اعلام منع عبور و مرور از ساعت چهار و سی دقیقه عصر توسط ارتش شاه؛ انتشار حکم امام درباره‌ی ماندن مردم در خیابان‌ها؛ پیوستن نیروی دریایی و هوایی به مردم

ساعت ۱۰ صبح اسلحه‌خانه‌ی نیروی هوایی به همت مردم و کمک همافران فتح شد.  ساعاتی بعد کلانتری‌های ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۶، ۲۶ و کلانتری نارمک به دست مردم افتاد.
مردم تانک‌ها و نفربر‌ها را به خیابان‌ها آوردند و به یکدیگر روحیه می‌دهند. فرمانداری نظامی که دست‌پاچه شده‌است، در آخرین اعلامیه‌اش که بار‌ها از رادیو پخش شد، ساعت منع عبور و مرور را چهار و نیم عصر اعلام کرد.
امام خمینی در پاسخ به دستور فرمانداری پیامی به این شرح صادر فرمودند: اعلامیه امروز حکومت نظامی، خدعه و خلاف شرع است؛ مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند، برادران و خواهران عزیزم، هراسی به خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالی، حق پیروز است.» مردم خیابان‌ها را ترک نکردند.
 

بیست و دوم بهمن ماه

اعلام بی‌طرفی ارتش؛ سقوط حکومت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی ایران

تهران و اغلب شهرستان‌ها همچنان صحنه جنگ خونین مردم و نیرو‌های مسلح بود. از غروب روز بیستم، کسی خیابان‌ها را ترک نکرده بود. درحالیکه حملات مردم مسلح به تمام مراکز قدرت رژیم شدیدتر می‌شد خبر رسید که ستاد ژاندارمری واقع در میدان بیست وچهار اسفند (انقلاب) به دست افراد نیروی هوایی، دریایی و مردم افتاده است. پس از ساعت‌ها زد و خورد، پادگان عشرت آباد به تصرف مردم در آمد و بر اثر حملات مردم به تسلیحات ارتش، کارخانه‌ها و انبار‌های اسلحه به دست مردم افتاد. سرانجام درحالی که همه خیابان‌ها شاهد حضور جوانان مسلح بود، در ساعت ۳۰/۱۰ دقیقه صبح، شورای عالی ارتش با شرکت رئیس ستاد، وزیر جنگ واکثر فرماندهان تشکیل جلسه داد و پس از مذاکرات بسیار، طی اعلامیه‌ای بی طرفی ارتش را اعلام کرد: با توجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت ده و نیم امروز بیست و دوم بهمن سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت، به اتفاق آراء تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج ومرج و خونریزی بیشتر، بی طرفی خود را در مناقشات ی فعلی اعلام و به یگان‌های نظامی دستور داده شد به پادگان‌های خود مراجعت نمایند. ارتش ایران همواره پشتیبان ملت شریف و نجیب و وطن پرست ایران بوده و خواهد بود و از خواسته‌های ملت شریف با تمام قدرت پشتیبانی می‌نماید.» این اعلامیه زمانی از رادیو پخش شد که شهر پر بود ازمردم مسلحی که سوار برخودرو‌های نظامی بودند. همچنین کاخ گلستان، مرکز رادیو ایران و ژاندارمری کل کشور در دست مردم بود. شهربانی کل کشور، دانشکده افسری، دانشکده پلیس و دبیرستان نظام نیز به دست نیرو‌های مردمی فتح شد.
مردم، زندان کمیته [کمیته‌ی مشترک ضدخرابکاری]را که مرکز بازجویی و شکنجه متهمان ی بود، به تصرف درآوردند و زندانیان را آزاد کردند. تا غروب این روز، تمام کلانتری ها، پادگان‌ها، پاسگاه‌ها و مراکز نظامی به دست مردم افتاد، زندان قصر، زندان جمشیدیه نیز تصرف شد و زندانیان آن‌ها فرار کردند، اما توسط مردم دستگیر شده و به مدرسه رفاه – محل شورای انقلاب – برده شدند. فرمانداری نظامی آخرین اطلاعیه خود را صادر کرد. به موجب این اطلاعیه از نظامیان خواسته شد برای اجرای تصمیم شورای عالی ارتش به پادگان‌های خود برگردند.
درحالی که مردم به سوی کاخ نخست وزیری در حرکت بودند، بختیار که پس از فرار نظامیان با تعداد کمی محافظ تنها مانده بود ناهار خود را نیمه تمام رها کرد و از در پشتی ساختمان نخست وزیری گریخت. سپهبد رحیمی (فرماندار نظامی تهران و رئیس شهربانی) به دست مردم اسیر شد و سرلشکر ناجی (فرمانده گارد جاویدان) در حوالی میدان فوزیه امام حسین (ع) در جریان زد و خورد به ضرب گلوله‌ای کشته شد. امیرعباس هویدا نخست وزیر اسبق، نیز خود را به شورای انقلاب تسلیم کرد. رادیو و تلویزیون نظامی به تصرف مردم در آمد.
در آخرین لحظه‌ها گوینده رادیو پیامی را که از سوی آیت الله طالقانی رسیده بود، خواند و سپس برنامه قطع شد. در آن پیام ازکارکنان اعتصابی رادیو و تلویزیون خواسته شده بود تا به سرکار خود بازگردند. پس از سکوتی نسبتا طولانی، رادیو دوباره آغاز به کار کرد.

حضرت آیت‌الله ‌ای رهبر انقلاب اسلامی در آستانه‌ی فرارسیدن دهه‌ی فجر انقلاب اسلامی صبح امروز (شنبه) در حرم مطهر حضرت امام خمینی رحمه‌الله و گار شهدای بهشت زهرای تهران حضور یافتند.

























بیمارستان‌های مادر

 

 

سپاه در شهرهای نزدیك مناطق جنگی بیمارستان‌هایی داشت كه هنوز هم هستند. بعضی‌هایشان ساختمان‌هایی بودند كه به بیمارستان تبدیل شدند یا به سپاه واگذار شدند. بیش‌تر آن‌ها در همان زمان جنگ ساخته شدند، ولی بعضی‌هایشان هم بیمارستان‌هایی بودند كه قبلاً ساخته شده بودند و بعد تجهیز شدند.

 

 

مجروح‌های عادی را از خط مقدم تا اورژانس و بیمارستان صحرایی با آمبولانس جابه‌جا می‌كردند، ولی جراحت‌های شدیدتر را از اورژانس مادر كه امكان هلی‌برد داشت، با بالگرد به بیمارستان صحرایی یا شهر منتقل می‌كردند. این‌ها همان بالگردهای رزمی بودند كه برای كار درمانی هم استفاده می‌شدند. در صورت نیاز، افراد را با هواپیما از بیمارستان‌های مادر به شهرهای دیگر می‌فرستادند.
همه‌جور مصدومیت پیش می‌آمد؛ مثلاً پرتاب در اثر موج انفجار باعث شكستگی‌های داخلی یا. می‌شد و گاهی خود تركش یا گلوله هم شكستگی ایجاد می‌كرد. اگر امكان مداوای مجروح در یك بیمارستان وجود نداشت، به بیمارستان مجهزتر اعزام می‌شد. بزرگ‌ترین بیمارستان كشور، بیمارستان بقیه‌الله» تهران بود كه برای سپاه بود و بیش‌تر جراحی‌های سخت را انجام می‌داد. ممكن هم بود مجروحیت خاصی باشد كه در بیمارستان‌های خاص درمان شود.

ستادهای امداد و درمانی كه در مركز درمانی یا فرودگاه مستقر بود، به مجروحان فرم اعزام می‌داد و تصمیم می‌گرفت كه به كدام بیمارستان‌ها اعزام شوند. در تمام مراحل انتقال؛ حتا در بالگرد و هواپیما هم امدادگر یا پزشك‌یار یا بهیار همراه مجروح بودند. حتا در خط، امدادگرها تقسیم شدند به امدادگر خط و امدادگر آمبولانس؛ پزشك‌یارها هم به همین شكل. رزمنده‌هایی كه جراحت سطحی داشتند، معمولاً به اورژانس هم نمی‌آمدند؛ در خط با یك امدادگر مشكلشان را حل می‌كردند تا روحیة بقیه خراب نشود.
بیش‌تر مج كه عقب می‌آمدند، جراحتشان شدید بود و نیاز به عمل داشتند. این‌ها را پس از مداوا، برای استراحت به شهرهایشان می‌فرستادند. در شهرستان‌ها هم بهداری رزمی و بهداری سپاه روند درمان را ادامه می‌دادند. كسانی كه رفت‌وآمد برایشان مشكل بود، تیم‌هایی به خانه‌هایشان فرستاده می‌شدند تا كارهایی مثل تعویض پانسمان و تزریق را انجام دهند. این تیم‌ها در بیش‌تر شهرهای بزرگ بودند و در شهرهای كوچك‌تر كه مشكل رفت‌وآمد نداشتند یا تعداد افراد كم‌تر بود، نبودند.

 

 

دوره‌های آموزشی

 

 

این دوره‌ها در شهرستان‌ها و در مراكز آموزشی بهداری برگزار می‌شدند. رزمندگانی كه می‌خواستند به جبهه بروند، برخی وارد بخش آموزش‌های دفاعی می‌شدند و برخی وارد آموزش‌های امدادی. دستة دوم پس از شناسایی و تقسیم‌بندی، در دوره‌های امدادگری و پزشك‌یاری آموزش می‌دیدند. دورة امدادگری حدود یك ماه و شامل آموزش كمك‌های اولیه و آموزش‌های عملی برخورد با مجروح در بیمارستان‌ها بود، ولی دورة پزشك‌یاری تخصصی‌تر بود و دست‌كم سه ماه طول می‌كشید. انواع تزریق‌ها و پانسمان‌ها را می‌آموختند و مختصری با بیماری‌ها آشنا می‌شدند تا در مناطق دورافتادة عملیاتی بتوانند از پس درمان‌های اولیه بربیایند. مدت آموزش عملی پزشك‌یارها در بیمارستان هم بیش‌تر بود. این دوره‌ها كیفیت بالایی داشتند. از استادان دانشگاه علوم پزشكی و هلال احمر و تمامی امكانات استفاده می‌شد.
دورة بهیاری یك‌ساله و طولانی‌تر بود. این دوره فقط مخصوص جنگ نبود و جزو رشته‌های دانشگاهی بود، ولی با هم‌كاری وزارت بهداری (بهداشت، درمان و آموزش پزشكی فعلی) برخی از طرف بهداری سپاه وارد این دوره‌ها می‌شدند. من هم جزو همین افراد بودم. كلاس‌های ما در دانشكدة پرستاری برگزار می‌شد و همراه دانش‌جویان دیگر آموزش می‌دیدیم. بقیة كادر درمانی مثل جراحان، پزشكان، پرستارها، تكنسین‌های اتاق عمل و اورژانس و. داوطلبانه به جبهه می‌آمدند. در تقسیم‌بندی نیروهای بهداری هم، به‌طور كه میانگین در هر دستة عملیاتی یك امدادگر و در هر گردان‌ها دو یا سه پزشك‌یار حضور می‌یافتند.
یك‌سری دوره‌های تكمیلی داشتیم كه در خود مناطق برگزار می‌شدند و به آن‌ها تداوم آموزش» می‌گفتیم. من مدتی در بخش آموزش پزشك‌یارها به‌عنوان مربی كمك می‌كردم. قسمتی از این آموزش‌ها كه بیش‌تر به جبهه مربوط می‌شد، مداوای مجروح، پانسمان، بخیه، تزریقات، سرم‌تراپی و اقدام‌های اولیة دیگر بود. جدا از آموزش‌های معمول پزشكی نبود، ولی من بر اساس تجربه‌، بیش‌تر، انواع جراحت‌ها یا مثلاً این‌كه هر نوع گلوله چه جراحتی را ایجاد می‌كند، توضیح می‌دادم. اگر عملیات آبی داشتیم، بحث مواجهه با خفگی در آب یا روش‌های مقابله را شرح می‌دادم. گاهی هم اتفاق می‌افتاد كه فردی كه آموزش كافی ندیده بود، در پست امداد و بالای سر مجروح، مطالبی را یاد می‌گرفت.
دوره‌های اولیة مواجهه با مجروحان شیمیایی را كه به اختصار ش. م. ر» یا ش. م. ه» ( شیمیایی ـ میكروبی ـ رادیواكتیو یا هسته‌ای) می‌گفتند، در منطقه برایمان می‌گذاشتند؛ بحث‌های مقدماتی مثل شناسایی گازهای شیمیایی، درمان هر گاز، چگونگی مقابله و. دوره‌های تخصصی‌تر در تهران و شیراز برگزار می‌شدند. یك بار برای گذراندن این دوره‌ها اعزام شدیم كه به‌دلیل اولویت نتوانستیم شركت كنیم.

نویسنده : مهدی صانعی

بهداری سپاه و جنگ شیمیایی عراق‌

در آینه اسناد جنگ‌

تهیه و تدوین:

محمدصادق درویشی

اشاره‌

بی شک یکی از نتایج ارزشمند جنگ، سازماندهی تدریجی سپاه پاسداران به عنوان یک سازمان کارآمد نظامی در طول 8 سال دفاع مقدس بوده است. یگان‌ها و رسته‌های مختلف سپاه، به طور تدریجی و در گذرگاه جنگ شکل گرفته و آبدیده شدند. واحد بهداری سپاه پاسداران نیز از این قاعده مستثنی نبود. با شروع جنگ و حضور سپاه به عنوان استوانه دفاعی کشور، هر کجا خط دفاع از دشمن توسط سپاه پاسداران شکل می‌گرفت کمی عقب‌تر از خط، با وجود مشقت‌ها و کمبودهایی که وجود داشت، واحد بهداری نیز تشکیل شده و به مداوای مجروحین جنگ می‌پرداخت. همان‌طور که می‌دانیم در ماه‌های آغازین جنگ، به دلیل حاکمیت تفکر کلاسیک و ت‌های نظامی بنی‌صدر، ایران توفیق چندانی در عفب راندن نیروهای عراقی کسب نکرده بود. اما با گذشت زمان و خصوصاً پس از عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا توسط امام خمینی(ره)، عرصه برای نیروهای انقلابی و مردمی در جنگ فراهم گردید. در همین چارچوب، سپاه پاسداران با رویکرد نظامی جدید که برخاسته از جوهره انقلاب اسلامی و روحیه مذهبی و انقلابی مردم ایران بود، توانست ابتکار عمل را در جبهه‌های جنگ بدست بگیرد و با نگاه اعتقادی و انقلابی، پیروزی‌های بزرگی را به ارمغان بیاورد. در واقع یکی از ویژگی‌های بارز سپاه در مقابله با دشمن، شکستن قواعد کلاسیک جنگی روز دنیا بود که با مطالعه چگونگی تکوین سپاه، این خصیصه را می‌توان در اجزاء مختلف ساختار آن مشاهده کرد.

واحد بهداری سپاه پاسداران نیز مانند دیگر اجزای سپاه با همین روحیه و نگاه به جنگ، توانست به خوبی وظیفه پشتیبانی از نیروهای رزمنده را ایفا نماید. واحد بهداری در سازمان‌های نظامی دنیا، اصولاً به عنوان یک واحد پشتیبانی خدمات رزمی محسوب می‌شود. نحوه و سیستم آرایش و حضور عناصر و فضاهای آن در جنگ در قالب ارتش‌های کلاسیک دنیا معلوم و معین است، اما بهداری سپاه پاسداران همان طور که ذکر شد یک نهاد نظامی انقلابی بود و بسیار متفاوت و موفق عمل کرد. به طور مثال، پست امدادگران در ارتش‌های کلاسیک، در فاصله 5،4 کیلومتری خط برپا می‌شود که این فاصله در بهداری سپاه پاسداران، به گواه اسناد موجود، 150 الی 200 متر بود. ایستگاه‌های تخلیه و درمان یا همان اورژانس یگان‌ها، اگر در ارتش‌های کلاسیک با فاصله 30 کیلومتری خط تشکیل می‌شد، این فاصله در جنگ ایران و عراق به 2 الی 4 کیلومتر تقلیل یافت و بیمارستان‌های متحرک و صحرایی که عموماً در فاصله حدود 45 کیلومتری خط احداث می‌شدند در جنگ ما در فاصله 15 کیلومتری برپا می‌شدند. گواه عملکرد موفق و خالصانه بهداری سپاه در دفاع مقدس همین نزدیکی بیش از حد به خط و رزمندگان است؛ به طوری که در عملیات کربلای 5 ، تعدادی از مسئولین بهداری لشکر‌ها در کنار کانال ماهی، فرمان حق را لبیک گفتند که نمونه آن شهید اتحادی، مسئول بهداری لشکر ثارا.، شهید آذریان مسئول بهداری سپاه دوم سیدالشهدا و شهید دکتر صادقیان که در 5ضلعی به شهادت رسیدند و در مجموع بالغ بر 100 شهید بهداری در عملیات کربلای 5 به شهادت رسیدند. با شهادت بیش از 200 نفر از واحد بهداری لشکر 10 سیدالشهدا در سال‌های آغازین جنگ که با توجه به ماهیت بهداری و پشتیبان بودن آن، از پاکباختگی و شجاعت پرسنل این واحد در طول جنگ حکایت دارد. می‌توان گفت، واحد بهداری سپاه پاسداران در طول 8 سال دفاع مقدس به دلیل عواملی که در ذیل می‌آید بیش از حد تصور و محاسبه، میزبان مجروحین رزمنده بوده است: 1. حجم گسترده بمباران‌های هوایی دشمن؛ 2. آتش‌های سنگین و نامحدود توپخانه و ادوات دشمن در عملیات‌ها؛ 3. به کارگیری گسترده سلاح‌های مختلف شیمیایی توسط دشمن؛ 4. کوتاه بودن دوره‌های آموزشی رزمندگان و بالطبع عدم رعایت دقیق موارد ایمنی؛ و 4. تعداد زیاد نیروی داوطلب خودی.

البته در کنار مسائلی که ذکر شد، بهداری سپاه نیز مانند دیگر بخش‌های نیروهای دفاعی کشور از مشکلات زیادی رنج می‌برد که کمبود امکانات موتوری و اورژانسی برای انتقال مجروحین به بیمارستان‌ها، بارزترین این کمبودها بود. عدم تأمین تجهیزات دارویی و درمانی برای مداوای مجروحین نیز یکی دیگر از این مشکلات بود که با همکاری وزارت سپاه و وزارت بهداری تأمین داروها به سختی امکان‌پذیر شد. کمبود پرسنل آموزش دیده و متخصص نیز مشکل دیگری بود . برآیند این مشکلات باعث شد در برهه‌ای از جنگ، طرح ادغام بهداری‌های سپاه و ارتش به عنوان راه‌حلی برای فائق آمدن بر مشکلات پیشنهاد شود که به دلیل زمان‌گیر بودن آن و فقدان شرایط طبیعی برای اجرای این طرح، بهداری سپاه با چارت خدماتی پیشین به کار خود ادامه داد.

واحد بهداری سپاه پاسداران در جنگ شامل قسمت‌های تخصصی درمان، دارو و تجهیزات پزشکی، بهداشت، ش.م.ر، امداد و انتقال و دفتر تحقیقات بود و زیرمجموعه‌هایی با عنوان بهداری‌های لشکر داشت که مسئولیت بهداشت و امداد لشکرها را به عهده داشتند و زیر نظر آنها واحدهای بهداری و بهداشت تیپ‌ها و سپس پست‌های امدادی به امر خطیر بهداری در جنگ می‌پرداختند. اهمیت این واحد در جنگ سبب شد در سال 1362 شورای عالی سپاه پاسداران، استقلال بهداری کل سپاه پاسداران را تصویب کند و اینکه این واحد مستقیماً زیر نظر رییس ستاد مرکزی انجام وظیفه می‌نماید. مسئله دیگری که وجود داشت فقدان عقبه مناسب و کافی برای بهداری سپاه بود که پایگاه‌های آن به دلیل نزیکی به خط دفاعی، حداکثر تا 20 کیلومتری خطوط دفاعی انجام وظیفه می‌کردند. به جز آن، در سطح استان‌ها و شهرستان‌های دیگر توان کافی برای ارائه خدمات درمانی به مجروحین و آسیب‌دیدگان جنگ وجود نداشت که این مهم باعث شد در سال 1363 مرکز امداد پزشکی سپاه پاسداران به عنوان تشکیلاتی وابسته به بهداری سپاه پاسداران در مرکز هر منطقه یا استان تشکیل شوند. هدف کلی ازتأسیس این نهاد، راهنمایی، پذیرش، پیگیری، ترخیص و درمان مصدومین و مجروحین حین مأموریت‌های سپاه بود که البته در اکثر موارد، مشاوره و راهنمایی بیماران عادی نیز توسط این واحد انجام می‌گرفت. تهیه و تنظیم آمار مجروحین جنگی با هماهنگی مسئولین ذی‌ربط و ارائه آن به مقام قانونی نیز از دیگر خدمات این مجموعه بود.

در کنار تنوع و تعدد مسئولیت‌ها و وظایفی که بهداری سپاه با آنها درگیر بود، یکی از موضوعاتی که از همان سال‌های ابتدایی جنگ، به طور ویژه فکر و ذهن مسئولین بهداری را به خود مشغول ساخت، استفاده ارتش عراق از سلاح‌های شیمیایی علیه رزمندگان اسلام بود. عدم آمادگی ذهنی و فقدان توانمندی‌های لازم برای مقابله با بکارگیری حجم گسترده سلاح‌های شیمیایی توسط عراق علیه نیروهای داوطلبی که از آموزش‌های لازم برای مواجهه با این پدیده برخوردار نبودند، کار را برای بهداری سپاه به غایت دشوار ساخته بود. کسب تجارب لازم و دستیابی به ابتکارات و نوآوری‌های ویژه در مقابله با حملات شیمیایی دشمن، از جمله دستاوردهای موفق بهداری سپاه در جنگ محسوب می‌شود. در ادامه، اسناد مربوط به بهداری سپاه در انجام مأموریت‌های محوله و خصوصاً مقابله با حملات شیمیایی عراق در طول جنگ، در چهار بخش تقدیم خوانندگان محترم می‌شود:

 

بخش اول: گزارش‌ها

گزارش‌هایی که برای مطالعه عملکرد واحد بهداری در این قسمت آورده شده، گویای مسئولیت خطیر این واحد در طول 8 سال دفاع مقدس است. در تنظیم این اسناد سعی شده، گزارش‌هایی از واحد‌های بهداری در مناطق مختلف جنگی آورده شود. همچنین این گزارش‌ها بیانگر عملکرد واحدهای کوچک و بزرگ بهداری از ابتدای جنگ تا سال پایانی جنگ است. آنچه در این اسناد جلب توجه می‌نماید خدمت رسانی خالصانه پرسنل واحد بهداری در عین کمبودها و مشکلات فراوانی بود که با آنها دست گریبان بودند:

 

سند شماره 1

تاریخ سند: 30/8/60

واحد بهداری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پاوه‌

بسمه تعالی‌

شمه‌ای از کارکرد واحد بهداری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پاوه از پانزدهم فروردین شصت الی 30/8/60 به شرح زیر است:

- ایجاد مراکز درمانی در روستاهای پشت جبهه که نیازهای درمانی رزمندگان اسلام و مردم محروم منطقه را برطرف کرده است که عبارتند از:

1.   . (عنوان روستا در سند ناخواناست).

2.   فدوی

3.   (عنوان روستا در سند ناخواناست)

4.   قشار - مرکز درمانی شامل: پزشک‌یار، داروخانه، تزریقات و پانسمان.

5.   شوکان - مرکز درمانی - شامل: پزشک‌یار، تزریقات و پانسمان و داروخانه.

توضیح: به واسطه دور بودن جبهه از این مرکز و نزدیک بودن آن به مرکز درمانی فدوی،، در حال حاضر مورد استفاده قرار نمی‌گیرد و بطور سیار بازدید بعمل می‌آید.

6.   نوین - مرکز درمانی - شامل: پزشک‌یار، امدادگر، داروخانه، تزریقات و پانسمان.

توضیح: مرکز فوق در منطقه اورامان است که جزء مریوان محسوب می‌شود و بواسطه عدم وجود جاده ماشین‌رو، فاقد آمبولانس است.

7.   ثلین- مرکز درمانی - شامل: پزشک‌یار، داروخانه، تزریقات و پانسمان.

توضیح: مرکز فوق در اورامان است که جزء مریوان محسوب می‌شود و در حال حاضر بواسطه نزدیک بودن به مرکز اورمان و دور بودن از جبهه تعطیل می‌باشد.

8.   شمشی: ایجاد مرکز ساختمان مرکز درمانی شمشی بوسیله برادران سپاه و جهاد شامل: 2 نفر پزشک‌یار، 3 نفر امدادگر، 3 آمبولانس در بالای قله شمشی و اورژانس ،داروخانه، تزریقات و پانسمان.

9.   نودشه: ایجاد بیمارستان در نودشه که شامل: اطاق معاینه پزشک، اطاق تزریقات و پانسمان، داروخانه مجهز، اورژانس با 8 تخت، بانک خون، آزمایشگاه مجهز، انبار دارویی کل جبهه، پزشک عمومی، چند نفر پزشک‌یار و چندین امدادگر و تکنسین آزمایشگاه و 5 دستگاه آمبولانس.

توضیح: این مرکز درمانی به صورت مخروبه‌ای درآمده بود که توسط برادران سپاه بازسازی شده است.

10.  آموزش امدادگری در جبهه‌ها به رزمندگان اعزامی توسط برادران بهداری سپاه در جبهه.

11.  آموزش کمک‌های اولیه به تمامی رزمندگان اسلام در جبهه.

12.  اعزام گروه‌های سیار پزشکی شامل: پزشک‌یار و امدادگر، دندانپزشک به روستاهای آزاد شده از جمله کلجی، ناو، حال و غیره.

13.  ایجاد دوازده پایگاه در جبهه‌های بانبگان و مرکز پزشکی در بهداری بانبگان به کمک برادران جهاد شامل: دندانپزشکی، پزشک < از بهداری یک روز درمیان> و ماما هفتگی و پزشک‌یار و خواهران پزشک‌یار و 3 دستگاه آمبولانس.

14.  اعزام برادران و خواهران پزشک‌یار به روستاهای محروم منطقه بانبگان و ثلاث.

15.  اعزام برادران پزشک‌یار و امدادگر به کلیه قله‌هایی که برادران سپاه و ارتش در آن مستقر هستند، حدود 5 قله.

16.  ایجاد انبار داوریی در پاوه و خوابگاه برای برادران پزشک‌یار و امدادگر اعزامی به جبهه.

17.  تغییر نامبه بیمارستان شهید کلاهدوز.

.  اعزام دندانپزشک به کلیه روستاهای تحت پوشش.

19.  ویزیت بیش از 15 هزار نفر از مردم محلی و رزمندگان اسلام و کمک به برادران ارتشی و ژاندارمری با ارسال وسایل پزشکی و پزشک‌یار و دارو.

20.  تحویل شیر خشک به مادران کم شیر در کلیه روستاهای آزاد شده.

 

‌سند شماره 2

شماره سند: سیار

تاریخ: 10/8/61

به: فرماندهی قرارگاه کربلا (سپاه)

از: بهداری قرارگاه کربلا (سپاه)

موضوع: گزارش و درصد آمادگی واحد امدادی‌

بدینوسیله گزارش بهداری قرارگاه کربلا را در رابطه با عملیاتی که انشاءا. در پیش است اعلام می‌داریم، به امید اینکه خداوند بزرگ توفیق خدمت به اسلام و مسلمین را به همه ما عنایت بفرماید و ضمناً اعلام آمادگی بهداری قرارگاه را به صورت صددرصد بحول و قوه الهی اعلام می‌داریم.

 

الف: اموری که مربوط به بهداری قرارگاه کربلا بوده است:

هماهنگی‌ها

1) با ارتش جمهوری اسلامی‌

طبق جلسات مکرر و متعددی که با برادران بهداری ارتش و نماینده جناب سرهنگ صیاد شیرازی داشتیم قرار بود کمک‌هایی را در رابطه با احداث اورژانس‌ها و مختصری وسائل اورژانسی به بهداری سپاه بنمایند به این دلیل که تقریباً به گفته خود آنها بیش از 90% امور امدادی و درمانی مجروحین توسط اورژانس‌ها و اطاق عمل‌های بهداری سپاه انجام می‌شود اما متأسفانه در همین حد نیز همکاری نکردند و به قول‌های خودشان، هر چند ناچیز بود، جامعه عمل نپوشاندند. می‌توان گفت مسئولیت سرویس دادن به مجروحین فقط به عهده بهداری سپاه می‌باشد که انشاءا. طبق روال گذشته بحول و قوه الهی انجام وظیفه خواهیم کرد.

 

2) هماهنگی با نیرو هوایی جمهوری اسلامی

طبق معرفی‌نامه‌ای که فرمانده محترم قرار گاه کربلا نوشتند جلسه‌ای را با جناب سرهنگ عابدین و سرهنگ20 (یک کلمه در سند ناخواناست.) داشتیم، هماهنگی‌های لازم برای تخلیه سریع مجروحین با هواپیما و احداث ستاد تخلیه و نقاهتگاه بهداری قرارگاه کربلا انجام شد و از طرف سپاه، آقای دکتر توانا به عنوان مسئول ستاد تخلیه مجروحین و برادر دکتر میرصافحیان به عنوان مسئول نقاهتگاه معرفی شدند. لازم به ذکر است که فرماندهی نهایت همکاری را با بهداری قرارگاه داشته است.

 

3) هماهنگی با هوانیروز

طبق جلسه‌ای که با جناب سرهنگ آذین و نماینده هوانیروز در رابطه با تخلیه مجروحین از جبهه به پشت جبهه داشتیم، محل تخلیه مجروحین مشخص شد به این ترتیب که قبل از موفقیت عملیات، مجروحین از پدی که در کنار پادگان عین‌خوش می‌باشد تخلیه شوند و انشاءا. صبح عملیات که ارتفاعات تصرف شد به صورت فعال از دو پد < تیپ امام حسین (ع)- تیپ کربلا> و از بقیه پدها در صورت نیاز استفاده و در داخل شهرها نیز محل فرود هلی‌کوپترها به صورت ذیل می‌باشد:

1.   بیمارستان شهید کلانتری سپاه پاسداران واقع در اندیمشک؛

2.   بیمارستان نیروی هوایی واقع در پایگاه وحدتی دزفول؛

3.   بیمارستان شهدای شوش واقع در پایگاه شوش؛ و

4.   بیمارستان یازهرا واقع در پایگاه دزفول.

که همه محل‌ها توسط رابط هوانیروز کنترل و بازدید شده است.

متذکر می‌شویم که 20 نفر تکنسین اورژانس جهت امور امدادی برای استقرار در داخل هلی‌کوپترها به هوانیروز معرفی شد، بنابراین مقرر شد انشاءا. مجروحین در روز با 4 دستگاه هلی‌کوپتر شنوک و 10 دستگاه 214 به شهر منتقل شوند و از طرف بهداری قرارگاه، برادر توانا به عنوان رابط بهداری در هوانیروز معرفی شد.

 

4) هماهنگی با راه‌آهن لرستان‌

با توجه به اینکه در همه حملات، جراحت اکثر مجروحین سطحی بوده و از باب اینکه تخلیه مجروح از طریق هوا دچار تراکم نشود لذا قرار شد دو قطار از راه‌اهن از تاریخ 8/8/61 در اختیار بهداری قرار دهند تا مجروحین از این طریق تخلیه شوند که الحمدا. قطار آماده است.

 

5) هماهنگی با سازمان بهداری خوزستان‌

با توجه به گستردگی عملیات و استعداد نیروها، مقرر شد سه بیمارستان با ظرفیت‌های مناسب از طرف بهداری فعال شود؛ یک بیمارستان از نیروی هوایی، یک بیمارستان از سپاه پاسداران قرار گاه که جمعا 5 بیمارستان . بحمدا. همه آماده‌اند و اکیپ‌ها جراحی از تاریخ 9/8/61 آماده‌اند.

 

اقدامات انجام شده توسط بهداری قرارگاه کربلا

1) احداث بیمارستان شهید کلانتری سپاه پاسداران در اندیمشک، آمادگی 100%.

مسئول بیمارستان: برادر دکتر رهنمون‌

مدیر داخلی: برادر عطاری‌ها

تخت: 350 تخت؛ تخت اورژانس: 40 تخت؛ امدادگر و تخلیه‌گر: 80 نفر؛ اطاق عمل: 4 دستگاه؛ تیپ کامل جراحی: 4 اکیپ ؛ پد هلی‌کوپتر: 2محل؛ جراح ارتوپد: 1نفر ؛ جراح عروق: 1نفر؛ اتوبوس آمبولانس: 3 دستگاه؛ بانک خون: با تمام تجهیزات؛ مینی بوس: 2 دستگاه؛ پزشک عمومی:8 نفر؛ تکنسین بیهوشی:10نفر؛ آمبولانس شهری: 8 دستگاه؛ تکنسین اطاق عمل: نفر؛ تکنسین آزمایشگاه: نفر؛ تکنسین رادیولوژی: 4 نفر؛ تکنسین اورژانس20: نفر؛ بهیار: 40 نفر؛ پرستار: 7 نفر؛ کمک بهیار:30 نفر.

 

2. ستاد تخلیه < عاشورا> مستقر در فرودگاه پایگاه وحدتی دزفول، آمادگی100%.

مسئول ستاد تخلیه: دکتر توانا

پزشک عمومی: 4 نفر؛ متخصص داخلی: 1 نفر؛ بهیار: 20 نفر؛ پرستار: 2 نفر؛ تکنسین اورژانس: 30 نفر؛ امدادگر و تخلیه‌گر: 30 نفر؛ تخت آماده100: نفر؛ نیروی متفرقه:100 نفر.

 

3. مجتمع نقاهتگاه‌های < شهدای هفت تیر> مستقر در پایگاه وحدتی دزفول‌

مسئول نقاهتگاه برادر دکتر میر صالحیان.

تخت نقاهتگاه 600 تخت؛ پزشک عمومی10 نفر؛ روان‌شناس: 2 نفر؛ پرستار: 7 نفر؛ بهیار: 22 نفر؛ پزشک‌یار: 30 نفر؛ امدادگر: 50 نفر؛ متفرقه: 70 نفر.

 

ب) اقدامات انجام شده توسط بهداری سپاه سه صاحب‌امان و لشکرهای تحت امر آن:

- بیمارستان امام مهدی(عج) واقع در دهلران، آمادگی: 100 %

اطاق عمل: 2 دستگاه؛ تخت اورژانس: 30 تخت؛ تخت نقاهتگاه: 360 تخت؛ اکیپ جراحی: 3 اکیپ کامل جراحی؛ بانک خون: با تجهیزات کامل.

- اطاق عمل‌های سیدالشهدا مستقر در کنار اورژانس امام حسین(ع)، امادگی:100%

اطاق عمل صحرایی: 2 دستگاه؛ اکیپ جراحی: 3 اکیپ؛ ریکاوری: 12 اکیپ؛ بانک خون؛ پد هلی‌کوپتر: 3 پد.

 

اورژانس‌های بهداری سپاه

1. اورژانس شهید محراب آیت‌ا. اشرفی، < امام حسین (ع)>، آمادگی: 100%

تخت اورژانس: 20تخت ؛ پزشک‌یار: 30 نفر؛ پزشک عمومی: 5 نفر؛ امدادگر:300 نفر؛ دانشجوی سال آخر: 8 نفر؛ متفرقه:100نفر؛ تکنسین بانک خون: 3 نفر؛ آمبولانس خط‌رو: 35 دستگاه؛ تکنسین دارویی:2 نفر؛ آمبولانس پشت خط؛ تکنسین اورژانس: 10نفر؛ اتوبوس آمبولانس: 10 نفر؛ مینی‌بوس آمبولانس: 4 نفر.

 

2. اورژانس شهید محراب آیت‌ا. دستغیب،، آمادگی 90%

مسئول:دکتر ‌

پزشک عمومی: 6 نفر؛ امدادگر220 نفر؛ پزشک‌یار:15 نفر؛ بهیار: 20 نفر؛ تخت اورژانس: 30 تخت؛ آمبولانس: 33 دستگاه؛ اتوبوس: 8 دستگاه؛ مینی بوس: 4 دستگاه.

 

3. اورژانس ابوغریب، < امام حسین>

مسئول اورژانس: دکتر پورخلیلی‌

تکنسین دارویی: 2 نفر؛ پزشک: 4 نفر؛ تکنسین بانک خون: 2 نفر؛ پزشک‌یار:20 نفر؛آمبولانس: 10 دستگاه؛ تخت اورژانس: 12 تخت؛

 

4. اورژانس شهید آیت‌ا. صدوقی، < تیپ کربلا>آ آمادگی 100%

مسئول اورژانس:دکتر محمدی

پزشک: 8 نفر؛ جراح: 1 نفر؛ پزشک‌یار و بهیار: 13 نفر؛ امدادگر و تخلیه گر:140 نفر؛ آمبولانس: 48 دستگاه؛ بانک خون؛ پد هلی‌کوپتر.

 

5. اورژانس نجف اشرف، آمادگی100%

مسئول اورژانس:دکتر بهجتی‌

پزشک: 95 نفر؛ بهیار و پزشک‌یار: 32 نفر؛ تخت اورژانس: 15 نفر؛ تکنسین بانک خون: 2 نفر؛ امدادگر خط: 217 نفر؛ آمبولانس خط‌رو و غیره:34 دستگاه؛

به این وسیله، آمادگی کامل واحد بهداری را برای عملیات اعلام می‌داریم.

بهداری قرارگاه کربلا

 فتحیان‌

مورخه 10/8/61

 

سند شماره 3

تاریخ سند: 17/11/61

به: قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص)

از: ف- قرارگاه کربلا (سپاه)

موضوع: پیوستی‌

بسمه تعالی‌

سلام علیکم‌

بدینوسیله به پیوست، 6 برگ نامه شماره 548/90/770 خ- مورخه 11/11/61 منضم به 6 برگ که از قرارگاه خاتم‌الانبیاء به این فرماندهی رسیده و موضوع آن میزان آمادگی بهداری می‌باشد، جهت اطلاع ارسال می‌گردد.

مهدی برزگزاده

 

الف) بیمارستان‌ها و اورژانس‌هایی که تحت امر قرارگاه نجف هستند

1.   بیمارستان شهید کلانتری : واقع در اندیمشک مجاور راه‌آهن‌

دارای اطاق عمل، 40 تخت اورژانس،300 تخت بیمارستان، دارای بانک خون و رادیولوژی و آزمایشگاه تقریباً مجهز که در عملیات محرم، بیش از 60% کل مجروحین را پذیرفت.

2.   نقاهتگاه شهدای هفت تیر، واقع در پایگاه وحدتی دزفول‌

دارای 700 تخت نقاهتگاه در سه سالن. حدود 80 الی 90 درصد مجروحین سرپایی هستند و نیاز است برای کاستن از تراکم بیش از حد بیمارستان‌ها و رسیدگی بیشتر به مجروحین بد حال، در صورت امکان، هماهنگی لازم با اعزام نیرو برای برگشتن قریب به اتفاق مجروحین نقاهتگاه به جبهه صورت گیرد.

3.   ستاد تخلیه عاشورا، واقع در پایگاه وحدتی دزفول‌

دارای یک سالن مراقبت‌های ویژه با ظرفیت 80 تخت. کلیه مجروحین بد حال که باید به مناطق و استان‌های مختلف ایران منتقل شوند از این ستاد می‌گذرند. هماهنگی با مناطق پذیرنده مجروح و بیمارستان‌های دزفول و اندیمشک که فرستنده مجروح هستند شده است. با نیروی هوایی هم هماهنگی شده و آمادگی برای عملیات 100% می‌باشد.

4.   بیمارستان صحرایی شهید حسن باقری، واقع در ابتدای جاده حاج احمد متوسلیان‌

دارای سه اطاق عمل و رادیولوژی و آزمایشگاه و اطاق ریکاوری و چاوری با ظرفیت 20 تخت اورژانس، آمادگی 80% .

5.   ستاد تخلیه مجروحین و امداد پزشکی سپاه 11 قدر، واقع در اواسط بزرگراه احمد متوسلیان‌

دارای 25 الی 30 تخت اورژانس، بانک خون، داروخانه، پد هلی‌کوپتر مناسب، که متعلق به بهداری رزمی سپاه 11 قدر می‌باشد، آمادگی 100%.

6.   اورژانس مادر نصر، واقع در انتهای جاده آسفالت‌

دارای 30 تخت اورژانس و مجهز به: بانک خون، داروخانه و پدهای هلی‌کوپتر. اکثر مجروحین تیپ‌های امام رضا و جواد‌الائمه جهت تخلیه هوایی به اینجا منتقل می‌شوند. آمادگی 100% و متعلق به بهداری رزمی لشکر نصر می‌باشد.

7.   اورژانس‌های تیپ جوادالائمه و امام رضا که روی نقشه مشخص شده و هر کدام دارای 20 تخت اورژانس و امکانات مورد احتیاج یک اورژانس را در اختیار دارند و آمادگی آنها 100% می‌باشد.

8.   اورژانس لشکر رسول‌ا.(ص)، واقع در کنار جاده بتراشه

دارای تخت اورژانس و امکانات مورد نیاز اورژانس و متعلق به بهداری رزمی لشکر محمد رسول ا.(ص) می‌باشد. لازم به ذکر است که تیپ‌های آن بعد از مرحله اول عملیات، انشاءا. در جلو، اورژانس خواهند زد، آمادگی آن 100% است.

9.   اورژانس لشکر عاشورا، واقع در جاده (یک کلمه ناخواناست.)

دارای 16 تخت اورژانس، بانک خون، داروخانه، پد یدکی احتمالی. تیپ‌های آن بعد از پیشروی انشاءا.، اورژانسی را احداث می‌کنند و آمادگی آن برای عملیات 100% است.

 

ب) بیمارستان‌ها و اورژانس‌های تحت امر قرارگاه کربلا

1.   بیمارستان طریق‌القدس: واقع در شهر بستان‌

دارای 5 اطاق عمل مجهز، اورژانس مجهز 45 تخت، بانک خون، رادیولوژی، آزمایشگاه، نقاهتگاه - پدهای خیلی مناسب هلی‌کوپتر- نزدیکترین بیمارستان به جبهه مخصوصاً بعد از مرحله اول و باز شدن جاده آسفات فکه - بستان، آمادگی آن 100% است.

2.   نقاهتگاه واقع در شهرهای اهواز- سوسنگرد

دارای ظرفیت 950 تخت در 5 سالن در ورزشگاه تختی اهواز و یک سالن در سوسنگرد که عمدتاً مجروحین سرپایی پس از مداوا، با قطار یا با هواپیما از پایگاه امیدیه به سایر مناطق ایران منتقل می‌شوند. آمادگی آن 100% است.

3.   ستاد تخلیه قائم(عج)، واقع در فرودگاه اهواز

دارای سالن مراقبت‌های ویژه که مجروحین بد حال تا قبل از انتقال توسط هواپیما، آنجا تحت نظر پزشک متخصص می‌باشند. هماهنگی لازم بین بیمارستان‌های شهر و ستاد مجروحین انجام شده است. آمادگی 100% است.

4.   بیمارستان صحرایی قدس، واقع در جنگل امقر

دارای دو اطاق عمل مجهز، رادیولوژی، آزمایشگاه، بانک خون، ریکاوری، دارای 12 تخت اورژانس که متعلق به بهداری رزمی لشکر قدس می‌باشد. میزان آمادگی 100% می‌باشد.

دارای پدهای هلی‌کوپتر که همه مجروحینیرا که به اورژانس‌های جنگل می‌آیند از آنجا با هلی‌کوپتر منتقل می‌شوند.

5.   اورژانس ثارا.، واقع در جنگل امقر

دارای 20 تخت اورژانس، داروخانه، آزمایشگاه، بانک خون، نقاهتگاه مناطق. بهداری رزمی لشکر ثارا. می‌باشد. آمادگی آن 100% است.

6.   اورژانس لشکر کربلا، واقع در جنگل امقر

دارای تخت اورژانس، داروخانه، بانک خون، که متعلق به بهداری رزمی لشکر کربلا می‌باشد. آمادگی آن 100% است.

7.   اورژانس تیپ امام حسن(ع) و لشکر ولی عصر، واقع در جنگل امقر

دارای 30 تخت اورژانس که در مجاور بیمارستان قدس می‌باشد. آمادگی آن 100% و متعلق به لشکر ولی عصر و تیپ امام حسن می‌باشد

8.   اورژانس نجف: واقع در جنگل امقر

دارای 17 تخت اورژانس که مجهز به داروخانه و بانک خون و نقاهتگاه می‌باشد و به بهداری رزمی لشکر نجف متعلق است. آمادگی آن 100% است.

9.   بیمارستان صحرایی یا مهدی، واقع در شهر دهلران‌

دارای دو اطاق عمل مجهز، 30 تخت اورژانس، رادیولوژی، ریکاوری، آزمایشگاه، بانک خون، نقاهتگاه با ظرفیت 200 تخت، پد هلی‌کوپتر که متعلق به بهداری رزمی لشکر فجر می‌باشد. آمادگی آن 100% بوده، ولی متأسفانه به علت 4 بمباران پی در پی شهر انجام شد که دیروز ساعت 1 بعد از ظهر هواپیمای دشمن بیمارستان را با راکت زد که راکت‌ها عمل نکرده ولی با تیربار سه نفر شهید و حدود 20 نفر را مجروح کرده است. این امر باعث شد آمادگی آن به 70% کاهش پیدا کند که انشاءا. برای عملیات آماده می‌شود.

10.  اورژانس المهدی، واقع در جاده چیلات‌

دارای تخت اورژانس، بانک خون، داروخانه، مشترک با بهداری تیپ 2 ارتش و بهداری رزمی تیپ المهدی سپاه، و آمادگی آن 100% است.

به غیر از موارد یاد شده در مورد بهداشت و امور دارویی و تجهیزات پزشکی و امدادگران عملیات و آمبولانس و آموزش همگانی امداد و بهداشت و ش.م.ر، طبق گزارشی که از تمام رده‌ها به عمل آمده، آمادگی آنها تقریباً 80% بود که از عملیات‌های گذشته بهتر می‌باشد.

به امید پیروزی رزمندگان اسلام بر کفر جهانی‌

و انشاءا. زیارت کربلا و نجف و قدس

بهداری رزمی خاتم‌الانبیاء


فرازی از وصیت نامه شهید احمد آباد :
حمد وستایش خدایی را که حمد وثنای گویندگان او را نمی رسد وکافی نیست .حمدو ستایش پروردگاری را که تمام شمار لشکران دنیا نمی توانند نعمتهای او را شمارش کنند و حمد وستایش آن خالقی را که تمام کوشندگان نمی توانند حق او را ادا کنند.بنام خدای شهدای گلگون کفن ،بنام معشوق شهیدانی که با خون خود اسلام را جان بخشیدند ،بنام معبود مادرانی که زحمات چندین ساله خود را فدای مکتب نمودند،بنام خدای یارانی که در انتظار آقا امام زمان (عج) خستند وبنام معشوق عاشقان حق ،اکنون که دست را به قلم همراه می کنم شاید لحظات قبل از کار باشد ،کاری که توأم با هجرت است ،هجرتی با وقار،وقار  از جهت وقار یار،آری "الذی خلق الموت والحیاء لیبلوکم ایکم احسن عملاً "اوست خدایی که مرگ وزندگی را آفرید تا بیازمایدتان که در صحنه پیکار حق وباطل کدامین از ما نیکوکارتر است وببین که فرزند ابراهیم چگونه اسماعیل وار با قربانگاه آزمایش  می شتابند وپیروزمندانه جان می گذارند ،می میرند تا چراغ توحید نمیرد ونگاه کن که اسطوره های شهادت چگونه حیات را به بازی و مرگ را به اسارتشان درآوردند .آری ما "تنها" بودیم تنها شدیم،مهاجران رفته اند وبی انصار شدیم ،دلاوران قبیله نور در نبرد با ظلمت به دشت روشنایی سفر کردند ،رفتند تا چونان ستاره ای در آسمان تیره به درخشش درآورند ،تا همانندشمعی که می سوزد تا چشمها روشن و بینا گردد و نور هدایت دیگران شود.پروردگارا به محمد بگو که پیروانش حماسه آفریدند وبه علی بگو که شیعیانش قیامت به پا کردند و به حسین بگو که خونش همچنان در رگها می جوشد .خدایا به برگها بگو که فرو ریزند و به پرندگان بگو که پرهایشان را با خون شهیدان رنگین کرده ودر دل آسمان به پرواز درآیند و هر پرنده ای پیام آور عقیده و جهاد برای دیگران باشد وای امت حزب ا. و خلق قهرمان و مسلمان ،ای ایثارگران این مقطع سرخ تاریخ به خدا بچه های شما اینجا به عشق شهادت ولقا یار هر سختی را تحمل می کنند تا آنجا که به آخرین منزل رسند .ای بندگان خدا بدانید که به وسیله شکیبایی بر طاعت خدا و دوری از معصیت نعمتهای او را بر خودتان تمام گردانید وچه به شتاب می گذرد ساعتها در روز و روزها در ماه وماهها در سال و سالها در عمر ،پس آگاه باشید که فردا به امروز نزدیک است .پس امروز آنچنان باید زیست که گویی ثانیه ای بعد فردا خواهد رسید ،بنابراین ای خدا تو که کریمی وبزرگی ،ای پوشاننده عیبها ببخش گناهانم را ،خدایا لحظه ای مرا به خود وامگذار چرا که حجابها قلبم را گرفته ونمی گذارد تا تورا ببینم اما با تمام اوصاف از تو می خواهم که مرگ پرافتخاری که همانا شهادت نظیر مردان پاک است نصیبم گردانی زیرا که از مردن هراسی ندارند مردان ما اما از این می ترسیم بعد از ما ایمان را سر ببرند .هم بایستی امروز شهید شویم تا فردا بماند وهم باید بمانیم که فردا شهید نشود ،خدایا نکند وارثان خون شهیدان در راهشان گام نزنند ،خطابم بیشتر با دولت مردان ماست که نکند شیطانهای کوچک با خون این فرزندان عزیز خان شوند ونکند زمین خونرنگ به تسخیر هواداران نیرنگ درآید وشهادت این عزیزان پایگاه دنائت آنها شود ودرخت فداکاریشان را صاحبان ریاکاری بهره جویند وبالاخره ثمره جنگ یارانمان به چنگ فرنگی مسلکان افتد وخونین کفنان در غربت بمیرند تا خوش باوران غرب کام گیرند ،نه ،نه خدایا مردان مسئول باید آنطور باشند که خدا می خواهد .امروز مسئولیت شما سنگین است ،مسئولیتی که علی بعد از پیام آور بر دوش داشت .برادران بدانید که خواست علی این ابرمرد تاریخ و شیر روز وزاهد شب و تشنه عشق الهی برای مکتب ایجاد جامعه ای نمونه ،خالی از هر ظلمی و خالی از بهره کشی انسان از انسان  و زورگویی بنده ای بر بندگان و رسیدن به معرفت وقرل الهی است.بارالها  امام را نگه دارش وقیامتش را به آقا امام زمان (عج)متصل گردان وبر خیزان آتش خشم مجاهدان را ودرهم کش چهره منفور ظالمان را که پرچم توحید عاشقان کافران را مهلت نخواهد داد.



 

دی 1357 سالروز فرار خائنانه شاه و نقطه عطفی در گسترش نهضت اسلامی و پیروزی انقلاب بشمار می‌رود، محمدرضا پهلوی اگر چه در آخرین مصاحبه خود، خاك ایران را به قصد استراحت و تجدید قوا ترك كرد، اما ملت ایران هرگز اجازه برآورده شدن رویای بازگشت وی به ایران را نداد.

پس از 26 دی درست 26 روز تاریخی بر ملت ایران گذشت تا در 22 بهمن ماه 1357 انقلاب شكوهمند اسلامی كه ثمره خون پاك شهدای انقلاب بود به پیروزی رسد.  

 

 26 دی روز تاریخی برای ملت ایران بود، ملت ایران توانست طاغوت پر نخوت زمانه را كه 37 سال غاصبانه و به زور بر مال و منابع آنها حكومت سراسر ظلم كرده بود مجبور به فرار كنند، شادی و شعف پس از شنیدن این خبر در سراسر ایران دیدنی بود، ملت ایران شاه ظالمی را كه تا آن روز دست پلیدش به خون ملت پاك ایران آلوده شده بود را فراری داد و خاطره آن روز هرگز از ذهن ملت در پی سی ساله اخیر فراموش نشده است.

از آنجا كه امام همواره بازگشت به ایران را منوط به خروج شاه از كشور اعلام كرده بود، فرار شاه برای ملت ایران یك گام روبه جلو بشمار می رفت و پس از خروج شاه در روزهای ‌آخر دی 1357، هیمنه او و همه ایادیش را شكست و خبر بازگشت قریب‌الوقوع امام خمینی نیز در رسانه‌های خبری انتشار یافت و دیری نپائید كه امام آمد، 12 بهمن تنها 16 روز پس از فرار شاه، امام با پرواز انقلاب آمد.

با ورود امام امت به خاك ایران اسلامی، رژیم در وضعیت نامطلوبی قرار گرفته بود، در یك سو بختیار به عنوان نخست‌وزیر شاه، حتی از سوی جبهه ملی نیز رانده شده بود و امید چندانی نیز به حمایت ارتش نداشت و در سوی دیگر خیل عظیم مردم، آتش انقلاب را شعله‌ور تر می‌كردند و هر شهید در هر كوی و برزنی سندی بود بر تداوم راه و ایستادگی در مسیر.

با پیوستن گروههای متعدد به موج انقلاب،‌ بخش های وسیعی از بدنه ارتش نیز در صف اول ایستادگی قرار گرفتند.

ملت ایران تصمیم تاریخی خود را برای رسیدن به استقلال از سالها پیش گرفته بود و یكصدا فریاد استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی را سر داد، دیگر یاران امام در سال 42 به فرزندان برومندی بدل شده بودند كه با اعتقاد قلبی به رهبر و راه خود، گام های بلندی برای آینده ایران بردارند.
همان فرزندان برومندی كه دو سال پس از پیروزی انقلاب با خون پاك خود، نهال نوپای انقلاب را در دفاعی 8 ساله و نابرابر آبیاری كردند.

ملت ایران فریاد نه غربی نه شرقی سر داد و با تمسك به اراده الهی و سرمایه های معنوی خود و رهبریهای داعیانه امام (ره) تا امروز راه خود را علی رقم تمامی تهدیدات پرتوان ادامه داده است


Image result for ‫عکس شهدا‬‎
 نوشته شده در تاریخ 93/10/25 توسط شهید خرازی

شهید قربانعلی سرچاهی                        تحصیلات: دیپلم                   تاریخ شهادت:56/11/11                           

محل شهادت:شلمچه                     گار:سرچاه
فرازی از وصیت نامه: بارالها توخود گفتی ان الانسان خلق ضعیفا .تو خودگفتی انسان ضعیف آفریده شد پس برما وضعف ما رحم کن که تو ارحمالراحمینی که تو را رحم سزاوار است.ما را عفو کن که عفو از جانب تو برای بندگانت بهترین نعمت استواین هم از فضل تو است ای خدای بزرگ.





خاطرات شهدا:
رزمنده نوجوان سـلام مرا به امــام برسـان ؛ به ایشان بگو شرمنـده ام که بیش از ایـن نمی توانستـم برای ایشان و این انقلاب و جبهه ها کــاری بکنم ؛ بگـو منو حلال کنـه و از من راضی باشـند
 در خاطــره ای از شهدا می خواندم که در یک عملــیاتی ، بعثی های عــراقی قصـد قیچی کــردن بچه ها را از پشــت سر در افــکار پلیدشــان می پروراندند. یک لشگــر حـدود ۷۰۰ نفری برای فــرار از کمـند عــراقی ها به سیــم خاردارهای عظیم و تیــزی برخورده اند…

چه کننــد؟

پشت سر لشگر عمــر سعد و پیش رو سیم خــاردارهی تیز و برنــده و بزرگ…

زمان اندک بود و هــرکسی هم جرات خوابـیدن روی ایـن سیم خــاردارها را نداشت…

ناگهــان

ناگهان دیدیــم یک نوجــوان ۱۳ سالــه قــدم نهــاد جلو…

با جسم نحیفـش بر روی انهــا دراز کشــید…

۷۰۰نفر انسان بالغ با ادوات نظامی مثل بی سیم و آر پی چی و سلاح و غذا و مهمات و…

بچه ها می خواستنــد ارام از روی کمــر ان بگــذرند ولی خـب نمیشــد

باید می دویدنــد

و چه کسی است که ندانــد در هنگام دویــدن فشار بیشتـری بر روی ….

۷۰۰نفر با گــریه از روی جسم آن شهـید رفتــند….

فرمانده آخــرین نفر بود

رفت

وقتی رد شد با خود گفت حتما آن جوان دیگر شهید شده است…

بدنشان را برگرداند

تمام بدن خونی و مجروح بود

زخم های که از سره این تیغ ها بر بدنش وارد شده است تا گوشت و استخوانش را درنوردیده

دیدم صدای نس کشدن ضعیف آن کودک می اید

گوشم را نزدیک گلویش کردم

گفت : حاجی همه رد شدند؟

با گریه گفتم : آره عــزیزم نگــران نبــاش

با سختی دوبـاره گفت : حـاجی سـلام مرا به امــام برسـون

بهش بگـو شرمنــده ام

بیش از ایـن نمی توانستـم برای ایشان و این انقلاب و جبهه ها کــاری بکنم

بگـو منو حلال کنـه و از من راضی باشـه

این را که گفـت گویی خـیالش راحــت شده باشـد

 نفسی کشیــد و….

برایم عجیب بود…

این نوجوان در هنگام عبور بچه های لشگر یک بار هم آه وناله نکــرد…

 

مدیر محتــرم وبلاگ سـلاله اهــرا نیز مطلبی رابـرای ما ارسـال کــردند که نقـل آن خــالی از لطف نیســت :

سال ۷۴ بود و فصل پاییز،که در منطقه عملیات والفجر یک در فکه،میدان مینها را می گشتیم تا جاهای مشکوک را پیدا کنیم.

بعد از کانالی که برای مقابله با حمله بچه ها زده بودند ، میدان مین وسیعی قرار داشت.

نزدیک که شدیم،با صحنه ای عجیب رو به رو شدیم. اول فکر کردیم لباس یا پارچه ای است که باد آورده،ولی که جلوتر که رفتیم متوجه شدیم شهیدی است که ظاهرا برای عبور نیروها از میان سیمهای خاردار،خود را روی آن انداخته است تا بقیه به سلامت بگذرند.

بند بند استـخوانهای بدن داخل لباس قرار داشت و در غربتی دوازده ساله روی سیم خاردار دراز کشیده بود.

دوازده سال انتظاری که معبر میدان مین را هم به ما نشـان می داد.

و این تصویر ، عکسی مشابه ای از آن جانفشانی هاست و هدیه ای از وبـگاه جــوان انقــلابی به شما ؛ شاید تلنگری باشد به روح و جانمان…
 
منبع: جوان انقلابی

آخرین جستجو ها

آمد Christine's style مطالب اینترنتی verphaveli گروه درسی عربی دوره ی اول متوسطه استان کردستان آرشیو تصویری و خبری هنرمندان سینما و تلوزیزون ولی عصر (عج) Mary's notes procimnave کانون آگهی و تبلیغات ایرانمهر